![](https://lh3.googleusercontent.com/blogger_img_proxy/AEn0k_vGO0PbpGmY9hV6IP16aocgSiMgVZ2-9GzE-GSdQHuexEizrxbWruaVBgmGFNM8fe4uPBIpUvcwTnf7bOtjHvZlgK4CbbEEq0xsjr4WY9gXWfyN=s0-d)
شعری از زنده یاد محمد مختاری
آنها کجایند که می آمدند و می رفتند
افسانه خیابان می شدند
خانه ها را برمی افروختند
خاک را متبرک می کردند؟
راه درازی انگار طی شده است
این قصه کودکانه بسیاری را شاید به خواب برده باشد
من بوی خاک را
می شنوم که در پی گرمای ماست
قصه همیشه از دل شب
آغاز می شده است
0 Comments:
Post a Comment
<< Home